شنگول و منگول ممنوع
شنگول و منگول ممنوع
داستانها اثرات عمیقی در روح و جان کودکان دارند، آنها هم می توانند در رشد جهشی کودک تاثیرات عمیق و شگفت انگیزی داشته باشند و هم در ایجاد ترس و ناتوانی در آنها موثر باشند.
همگی ما با قصه شنگول ومنگول بخوبی آشنا هستیم و میشه به جرات گفت اکثر والدین این داستان رو با گویش های مختلف برای بچه هاشون تعریف کرده اند.
شاید بشه نکات مثبتی هم از متن داستان استخراج کرد اما بازخوردهای منفیش بسیار پررنگتر و بیشتر بچشم میاد.
ببینید عزیزان لزومی نداره برای یک خردسال، صحبتهایی از کشتن و کشته شدن توسط یک انسان یا حیوان صحبت کنیم. یادمون باشه مغز یک کودک، مسائل رو از منظر ما درک نمی کنه. خیلی از بچه ها باز هم بخاطر اشتباهات ما در تربیت مثل اینجا بری،لولوخورخوره میاد اینجا تاریکه مار داره و غیره، باعث میشن بچه از تاریکی، بیش از حد بترسه؛
چرا نوشتم بیش از حد؟ چون ترس از تاریکی یکی از هراس های ذاتی و فطری بشر محسوب میشه. اما این ترس زمانی طبیعی جلوه میکنه که شرایط معمولی نباشه(مثلا یک نفر در یک جنگل تاریک و… که بازهم با فرهنگهای مختلف میتونه شدتش کم و زیاد بشه) نه اینکه بچه مسیر رفتن تا آشپزخونه رو که یک اتاق تاریک بر سر راه داره رو با هراس و وحشت طی کنه. یا یک سایه صندلی رو با گرگ اشتباه بگیره؛ زمینه های حیوان_آزاری رو هم میشه به اینطور آموزشهای غلط نسبت داد. صحبت از گرگ شد حتما شنیدید میگن فلانی گرگ صفته! کلا چرا ما فکر می کنیم گرگ موجود خبیثیه؟! اون حیوان بیچاره طبق غریزه خودش هر وقت گرسنگی خیلی بهش فشار بیاره یک شکاری میکنه و سیر میشه میره. مثل شیر و پلنگ و بقیه حیوانها، ولی ما آدمها گاهی اینقدر حالمون خراب میشه که از آزار و اذیت دیگران لذت میبریم و به یک نفر هم بسنده نمی کنیم! برای دستیابی به دوره های کودک پروری نوین «کودک مستری» [ اینجا کلیک کنید]
دیدگاهتان را بنویسید